مغکده

Everything is god,The light of god and The shadow of god

مغکده

Everything is god,The light of god and The shadow of god

به کجا آمده ای؟
مغکده

به سرای آتش وارد مشو.مگر سرها واپوشانده،پنام بر دهان نهاده و کفشها بیرون کرده. و به او ننگر چه اگر او نیز به تو بنگرد. آتش به آتش گیرد و نتوانی بیرون رفتن. دیوانه ای شوی از دیوانگان این سرای.چه چیزها که از تو نگیرد و چه چیزها که به تو ندهد.

یزشن آخر

از جنایات این بوقلمون

شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۸ ب.ظ

هوا سرد و پاییزی شده،برگ درختان می ریزه ، هوا دو نفره است و ... چیزهایی است که امروز جوانان ایران در فضای مجازی می نویسند.قصد دارم از سرمای پاییز تعریف دیگری بیارم.

هوا سرد شده است و کودک مظلوم بی غذا در سرما نشسته است. پدرش به دست خونخواران دولت به اصطلاح اسلامی کشته شده و مادرش در سنگر ها می جنگد. هیچکس را به جز خدای در آسمان ها ندارد و نه راه پس دارد و نه راه پیش.

هم سن و سالانش در کشورهای دیگر، البته کشورهایی که مانند اقلیمش دچار ویروس داعش و القاعده و امثالهم نشده اند، در خانه هایش نشسته اند و با تبلت ها و کامپیوتر هایشان بازی می کنند و اطرافیان از بی ادبی آنها شاکی اند و می گویند چرا پدر مادرش تربیتش نمی کنند، بماند که بچه های خودشان هم همین هستند.البته گناهی ندارند پدر مادرها. پدرها که از صبح می دهند،جان، و مادرها هم سلطان سلیمان را می بینند.

سلطان همین بوقلمونی که در شمال شهر کودک مظلوم قرار دارد.زمامدارش به تازگی در انتخابات رای آورده و باد به گلویش انداخته که تکسیم و تقسیم و امثالش تکانم نداد. برای همین دور آلت بوقلمونیش سبز شده.مردی شده است و به دیکتاتورهای جهان پیوسته. آنم نه به دیکتاتور های خودآزار، تنش به تن شتر بزرگ صحرای عربستان خورده، تو خوابش هلال سرخ شیعه می بیند و بسترش خونی می شود به همین دلیل عشق ابوبکر بغدادی ذهنش را پر کرده. حداقل او خونریزی ندارد برایش.

از اول که سرش را به هر جایی مالید که نسخه سوریه را بپیچد، نتوانست. الان با فهد جان به نتیجه رسیده که از تو پول و از من بی غیرتی.

ماشالا انقد هم در بی غیرتی را باز کرده که لامپ صد رحمته، هزاران داعشی از اروپا به عراق و سوریه رسیدند و بشکه های نفتشان به اروپا. حالا هم که داعش از نقطه صفر مرزی می گذرد تا شهر را دور بزند و کردها را قیچی کند و سنگرهایشان را بگیرد، همان سنگرهایی که مادر کودک مظلوم در آن است، و سربازان بوقلمون بزرگ برای اوروک های داعش بای بای می کنند حتما.


آقای رئیس بوقلمون ها. اگر می خواهی دیکتاتور باشی باش. کم بلا سر مردم خودت نیاورده ای. عیب ندارد ظلمت را نادیده می گیریم. اما حداقل مثل ظالمهایی باش که در ریختن خون زن و مرد و کودک نقش ندارند. اینگونه طیب ولادتت را زیر سوال میبری.

آدمیزاد مثل تو چقد باید کثیف باشد که بنشیند حرف های اضافی بزند ، ظلم را ببیند و حرف نزند و مثل کرکس فقط زل بزند و چقد کثیف تر باشد همانگونه که تو هستی که برای ریختن خون بیگناه تلاش کند. بیگناهانی که هم کیش اویند، چه در فرقه و چه در مذهب.

  • زَوَتار

نظرات  (۳)

در این جا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری...تو آن جا در پی یاری..چه پنداری؟ کجا وی از تو میخواهد چنین کاری...
پاسخ:
دقیقا.
یه لحظه فک کردم منظورت از بوق ـلمون منم!
بعد دیدم نه نیستم اصن :D
پاسخ:
تو ایشالا بعدا:D

  • امیرحسین محمودی
  • منم یه لحظه فک کردم حصینه:دی
    پاسخ:
    آسیاب به نوبت:D

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی